پشت چهره ها

گفت و گو با مردم کوچه و خیابان

پشت چهره ها

گفت و گو با مردم کوچه و خیابان

خاطرات سفری

 

سفری بدون " کارت بانکی ".....


تیر ماه سال 1393 به شهر " بروجن " در استان چهار محال و بختیاری رفتیم.

از جمله شهرهای اطراف بروجن که به آنها سر زدیم شهر " سمیرم " در استان اصفهان بود. از شهر سمیرم خاطره ی خیلی خوشی دارم که مربوط می شه به یک سفر گزارشی تحقیقی، سال 1367، در مورد بررسی نقش زن عشایری ( ایل قشقایی ) در خانواده برای مجله ی " زن روز " که اون سال ها یکی از گزارشگرانش بودم. خاطره ی این سفر گزارشی را روز 19 شهریور ماه در وبلاگم گذاشتم.

در این سفر وقتی وارد شهر سمیرم شدیم همون ورودی شهر، ماشین از کنار چند فروشگاهی گذشت که فرش و گبه هایی زیبا از پشت شیشه ها به ما خوشامد می گفتن. بعد از اینکه شهر را گشتیم تصمیم گرفتیم سری هم به اون فروشگاه ها بزنیم و گبه ها را از نزدیک ببینیم. در فروشگاه چهارمی پنجمی بود که یکی از گبه ها حسابی چشم مون را گرفت. خانواده ی صاحب فروشگاه هم بودن و صحبت های ما با یادآوری اوقات خوش سفر قبلی ام به سمیرم گرم و دوستانه شد. وقتی نظرمون برای خرید گبه قطعی شد و قیمت را پرسیدیم تازه یادمون افتاد که فقط پول نقد داریم و کارت بانکی همراه مون نیست.  شک و تردید برمون داشت که نکنه گبه را بخریم ولی برای ادامه ی سفر، به مشکل بربخوریم. صاحب فروشگاه و همسرش که متوجه نگرانی ما شدن با اصرار می گفتن:" گبه را ببرین. خیال تون هم راحت باشه. پولش را از تهران کارت به کارت کنین." تعارف هم نمی کردن. خیلی خون گرم بودن و صمیمیت در رفتار و گفتارشان موج می زد. می دیدیم که به واقع به این کار راضی بودن. اما ما راضی نبودیم. گفتیم می ریم یه فکری بکنیم. شاید برگشتیم.  ادامه مطلب ...