مهوش کیان ارثی هستم متولد سال 1332 در شهر آبادان. لیسانم را در رشتۀ روزنامه نگاری از دانشکدۀ علوم ارتباطات اجتماعی ( 1351 تا 1355 ) که در آن زمان دانشکده ای مستقل بود و فوق لیسانسم را در رشتۀ ارتباطات اجتماعی با گرایش وسایل ارتباط جمعی از امریکا ( 1358 تا 1360 ) گرفته ام. ده سال ( 1363 تا 1373 ) در مجلۀ زن روز از نشریات مؤسسۀ کیهان در زمینۀ وضعیت زنان در خانواده و اجتماع گزارش تهیه می کردم. در سال 1376 که تصمیم گرفتم دوباره با مطبوعات کار کنم " گفت و گو " با مردمی که برای گذران زندگی، هر کدام ، در سطح شهر به کاری مشغولند، نظرم را به خود جلب کرد. چاپ گفت و گوهایم از سال 1377 در روزنامه هایی که با آنها به توافق می رسیدم، شروع شد. وبلاگ را با گفت و گوهای قدیمی شروع می کنم. بعد گفت و گوهای جدید را هم بین آنها خواهم گذاشت. تا با هم ببینیم خلقیات، تجربه ها و آمال و آرزوها در این فاصلۀ زمانی تا امروز تغییری کرده اند یا نه ؟ و چه تغییری ؟ چرا با مردم کوچه و خیابان حرف می زنم؟ زمانی که تصمیم گرفتم با مردم کوچه و خیابان گفت و گو کنم هدفم این بود که در پس سؤال و جواب از کاری که به آن مشغولند؛ از گذشته شان بگویند. از تجربه ای که در زندگی پشت سر گذاشته اند. می خواستم بفهمم چه طور زندگی می کنند. اصلا چه تصوری از زندگی دارند. آمال و آرزوهاشان چیست؟ خیلی ساده می خواستم بدانم در پشت چهره هایی که هر روز بیرون از خانه هامان می بینیم و بی اعتنا از کنار هم می گذریم چه خبر است؟ با خودم فکر می کردم شاید اگر ما بیشتر وبیشتر با زندگی ، فکرها، ویژگی های شخصیتی، اخلاق و رفتار همدیگر به کمک واسطه ای غیرمستقیم مثلا مطبوعات که حوزۀ حرفه ای من است، آشنا شویم می توانیم وقتی به هر دلیل در مقابل هم قرار می گیریم کمی با آرامش و متانت به هم برخورد کنیم، سریع هیجان زده نشویم و صدای مان فریاد نشود و سر هم آوار نشویم.