زمانی که تصمیم گرفتم با مردم کوچه و خیابان گفت و گو کنم هدفم این بود که در پس سؤال و جواب از کاری که به آن مشغولند؛ از گذشته شان بگویند. از تجربه هایی که در زندگی پشت سر گذاشته اند. میخواستم بفهمم چه طور زندگی میکنند. اصلا چه تصوری از زندگی دارند. آمال و آرزوهاشان چیست؟
خیلی ساده میخواستم بدانم در پشت چهره هایی که هر روز بیرون از خانه هامان میبینیم و بی اعتنا از کنار هم میگذریم چه خبر است؟ با خودم فکر میکردم شاید اگر ما بیشتر و بیشتر با زندگی ، فکرها، ویژگیهای شخصیتی، اخلاق و رفتار همدیگر به کمک واسطه ای غیرمستقیم مثلا مطبوعات که حوزۀ حرفهای من است، آشنا شویم میتوانیم وقتی به هر دلیل در مقابل هم قرار میگیریم کمی با آرامش و متانت به هم برخورد کنیم، سریع هیجانزده نشویم و صدایمان فریاد نشود و سر هم آوار نشویم.