پشت چهره ها

گفت و گو با مردم کوچه و خیابان

پشت چهره ها

گفت و گو با مردم کوچه و خیابان

خاطرات سفری

 

ماسوله بعد از زلزله


یک بار مدتی بعد از زلزله ی ماسوله به آنجا رفتیم. یادم نیست که چقدر از زلزله گذشته بود.

در شهر که راه می رفتیم دیدن خانه هایی که زلزله آنها را در هم کوبیده بود و صاحب خانه ها آنها را رها کرده بودن خیلی غم انگیز بود. عجیب این بود که مثلا در یک ردیف از خانه ها که شاید ده خانه یا بیشتر در کنار هم بودن فقط یک خانه خراب شده بود و بقیه سالم مانده بودن. آیا آن خانه به اصطلاح روی خط گسل زلزله بوده یا در ساخت خانه اصول ایمنی رعایت نشده بوده؟

در زمین فضای خالی خانه های زلزله زده فقط بلوک سیمانی بود و قطعاتی از چوب پنجره های زیبای خانه های ماسوله که اگر به ماسوله رفته باشید یا در عکس یا برنامه ی مستندی دیده باشید همیشه با گلدان های زیبای شمعدانی چهره ی شهر را دلپذیر می کنند.

غم انگیزتر دیدن گیاهان سبزی بود که وقتی زلزله، شور و حال زندگی را از آن خانه بیرون کرده بود به سرعت از همه جا سر برآورده بودند. گیاه بودو وسایل خانه نبود. گیاه بودو آدم نبود. گیاه بودو زندگی نبود...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.