پشت چهره ها

گفت و گو با مردم کوچه و خیابان

پشت چهره ها

گفت و گو با مردم کوچه و خیابان

یک مصاحبه از مجلۀ زن روز سال 1373

زندگی روزمرۀ یک خانواده چهار نفره با حداقل درآمد


در صحبت با یکی از کارشناسان مرکز آمار برای تعیین میزان حداقل درآمد جهت گذران ساده، عادی و بی­ پیرایۀ زندگی برای یک خانوادۀ چهار نفره­ ای که مستأجر نیز باشد - والدین و دو فرزند – بعد از حذف هزینه­ های غیرضروری و تفننی و گاه ضروری مانند خوردن غذاهای گرم در اماکن عمومی، مسافرت­ های تفریحی، استفاده از خدمات ورزشی خصوصی، خرید هدیه و ... به رقمی حدود 34 هزار تومان در ماه رسیدیم.

در محاسبۀ این رقم، ملاک میزان افزایش نرخ تورم از سال 72 به سال 73 را افزایش آن از سال 71 به سال 72 قرار دادیم و به سبب اینکه در آمارگیری­ های مربوط به هزینه و درآمد خانوار، همیشه حد متوسط و میانگین هزینه­ ها مورد ارزیابی قرار می ­گیرد، تصمیم گرفتیم رقم فوق را برای اینکه بتواند جوابگوی واقعیت­ های اقتصادی امروز شهر تهران باشد حداکثر تا 40 هزار تومان افزایش دهیم.

بعد به دنبال خانواده­ ای با این شرایط رفتیم تا از آنها بپرسیم با این حداقل درآمد، در تهران چگونه زندگی می­ کنند.

***

وقتی پرس و جوی ما نتیجه داد و تلفنی با مرد خانواده موضوع مصاحبه را مطرح کردیم با گرمی و صمیمیت پذیرفت. در اتاق 15 متری منزلشان جز چند پشتی و دو پتو برای نشستتن و قفسه­ ای چوبی برای نگهداری از وسایل پذیرایی مهمانان، چیز دیگری به چشم نمی خورد.

فرزندانتان چند ساله هستند؟

دو بچه دارم. دخترم هشت ساله و کلاس سوم است. پسرم امسال کلاس اول رفته است.

تحصیلات تان در چه سطحی است؟

من در سال 62 لیسانس گرفتم.

قبل از ازدواج تان بود؟

بله، سال 63 ازدواج کرده ام.

در چه رشته ای لیسانس گرفته اید؟

در رشتۀ علوم پایه.

کل درآمد ماهانه تان چقدر است؟

خالص دریافتی من از کار اولم، با 11 سال سابقۀ کار، 23 هزار تومان است. از 15 تا 18 هزار تومان هم از کار دومم می گیرم. یعنی بین 38 تا 41 هزار تومان درآمد ماهانه دارم. از این درآمد، ده هزار تومان قسط می پردازم؛ می ماند 38 تا 31 هزار تومان.

بنابراین درآمدتان از 41 هزار تومان در ماه بیشتر نمی شود؟

نه، قطعا" بیشتر نمی شود. یعنی این رقم 41 هزار تومان هم استثناست. هر پنج،شش ماه یک دفعه اگر در کار دومم ساعت کاریم بیشتر شود، درآمدم به 41 هزار تومان می رسد. متوسط درآمدم همان 40 هزار تومان در ماه است.

پس چقدر اجاره خانه می دهید؟

این خانه را رهن کامل کرده ام. به این شکل که برادرم که برای کار به ژاپن رفته بود مقداری کمک مالی به من کرد. خودم هم یک مقدار وام گرفتم تا توانستیم این محل را بک یک میلیون تومان رهن کامل کنیم تا فشار مالی اجاره به این ترتیب کم شود. ده هزار تومان هم قسط همین وامی است که گفتم.

چند وقت است که این قسط را می پردازید؟

حدود 12 ماه است و 20 و چند قسط دیگر آن مانده تا تمام شود.

پس غیر از اینها، درآمد دیگری ندارید؟

نه.

ارث خانوادگی چطور؟

هیچ. پدر من خودش مستأجر است.

از آن باقیماندۀ درآمدتان، بعد از کسر قسط ده هزار تومانی، در ماه چقدر برای غذا و میوه می پردازید؟

بگذارید اول من یک مسئلۀ دیگری را مطرح کنم بعد اگر لازم شد تفکیک هم می کنم. اول زندگی ما، در سال 63، با برجی چهار هزار تومان که دو هزار تومانش را اجاره خانه می دادیم، شروع شد. یعنی با دو هزار تومان زندگی می کردیم. با وجود این به نظر من آن زمان راحت تر می شد برای خورد و خوراک، پوشاک، سوخت، بهداشت و نظافت برنامه ریزی کرد. ما دقیقا" حساب می کردیم که هر یک ماه، سه ماه، شش ماه و سالی یک دفعه چه احتیاجاتی داشتیم و بعد آن را روی حقوق ماهیانه سرشکن می کردیم.

مثلا" پوشاکی که دوبار در سال – پاییز و شب عید – می خریدیم، مجبور بودیم از آن به خوبی نگهداری کنیم تا موعد بعدی برسد. همین جور موارد دیگر را هم با توجه به درآمدمان بودجه بندی می کردیم.

خرید سالی دوبار پوشاک را از همان دو هزار تومان بقیۀ درآمدتان انجام می دادید؟

بله، باور بفرمایید ما هیچ درآمد دیگری نداشتیم. البته سخت بود ولی قابل برنامه ریزی بود.

ارقام دقیق یادتان است؟

بله، فیش حقوقی آن زمان را هنوز هم دارم. می خواهید بیاورم ببینید. به هر حال فشار می آمد. یعنی از همان اول زندگی تا الان هیچ وقت پس انداری جدای از دخل و خرجمان، برای روز مبادا، نداشتیم. روز مبادایی که بعد منفی اش مریضی و بعد مثبتش هوس رفتن به مسافرت یا خریدن کادوی عروسی است. ما برعکس همه – که می گویند کم کم جمع کنید تا در روز مبادا آن را یکجا خرج کنید – عمل می کردیم. یعنی اگر موقعیتی پیش می آمد ما وامی می گرفتیم، یک مشکل یا مسئله ای را حل می کردیم و بعد کم کم آن را طی اقساطی پس می دادیم. الان هنوز هم وضع مان همان طوری است.

یعنی برای حل مشکل مسکن، باید مقداری پول روی آن مبلغی که برادرم برایم تأمین کرده بود می گذاشتم. برای این کار مجبور شدم از چند جا وام بگیرم که مجموع اقساط آنها ماهی ده هزار تومان می شود.

به این ترتیب اقساط این وام ها نیز در گذشته به هزینه های ماهیانۀ شما اضافه می شد؟

بله، فکر کنید بعد از ازدواج من به 50 هزار تومان پول برای رهن خانه نیاز داشتم و پدرم 30 هزار تومان به من کمک کرد. من مجبور شدم 20 هزار تومان کسری آن را با شرایط بازپرداخت 40 قسط – ماهی 500 تومان – وام بگیرم. پس از دو هزار تومان فقط 1500 تومان برای خرجی ما باقی می ماند. دیگر حساب کنید ما چه جوری زندگی می کردیم.

البته آن موقع در شهرستان بودیم، شهرستانی نزدیک تهران که فقط اجارۀ خانه اش کمی سبک تر از تهران بود و بقیۀ خرج ها با تهران زیاد فرقی نداشت. البته دو نفر بودیم و بچه هم نداشتیم و از خانواده هم دور بودیم و به هر حال با قناعت زندگی می کردیم. بعد حقوق رشد کرد و زندگی کم کم جلو رفت.

حقوق من به دو شکل زیاد می شود: حالت اول، افزایش سالانه است و حالت دوم این است که هر چهار سال یک بار به دلیل گروه، رتبه و پایه مبلغی به حقوق اضافه می شود. اما ما این افزایش ها را هم پس انداز نکردیم بلکه آنها را برای کاهش بار فشارهای مالی به خانواده در بودجه مان پیش بینی و صرف کردیم.

آیا الان مثل آن زمان نمی توانید برای هزینه کردن درآمدتان برنامه ریزی کنید؟

قبلا" شرایط به گونه ای بود که قابلیت برنامه ریزی داشت ولی روند این به هر حال فشار تورم – که علل مختلفی دارد و اینجا به علل آن کاری نداریم – باعث شده که قدرت پیش بینی برای برنامه ریزی نداشته باشیم. مثلا" الان اصلا" نمی توانیم فکر کنیم که شب عید برای اینکه بچه ها لباس تازه کنند به چقدر پول نیاز داریم. این را هم اضافه کنم که خودم اهل هیچ خرج شخصی نیستم. سیگار نمی کشم. از وقتی هم که ازدواج کرده ام با دوست و رفیق مجردی، جایی نرفته ام. اگر جایی رفته ام حتما" با خانواده ام بوده است. در نتیجه خودم فقط برای ایاب و ذهاب یا خرید کالاهایی با قیمت تعاونی در محل کارم، به پول نیاز پیدا می کنم.

حالا حدودا" بگویید برای خوراک و میوه در ماه چقدر هزینه می کنید؟

فکر می کنم نصف باقیماندۀ درآمد ماهیانه مان بعد از کسر قسط ده هزار تومان یعنی نصف 30 هزار تومان که می شود 15 هزار تومان در ماه برای خوراک و میوه.

در ماه چند کیلو گوشت قرمز، ماهی و مرغ مصرف می کنید؟

زن خانواده: مرغ بین ده تا 15 کیلو و چهار کیلو گوشت قرمز.

مرد: از نظر هزینه اش هم بخواهیم حساب کنیم اگر مرغ را متوسط کیلویی 300 تومان بگیریم ده کیلو می شود سه هزار تومان که مجموعا" با قیمت چهار کیلو گوشت، کیلویی 500 تومان، در ماه به پنج هزار تومان می رسد. این پنج هزار تومان را که از 15 هزار تومان هزینۀ خوراک و میوه کم کنید ده هزار تومان برای خرید پنیر، کره، برنج، نان، حبوبات، میوه و ... می ماند.

ماهی مصرف نمی کنید؟

زن: خیلی کم. تابستان که اصلا" ماهی مصرف نمی کنیم. فصلش باشد می خوریم. چون بچه ها ماهی های معمولی را نمی خورند ماهی زیاد نمی گیریم. فقط کنسرو ماهی تن می خورند. شب عید هم ماهی سفید می گیریم.

در ماه برای تنقلات اعم از بیسکویت، نوشابه، بستنی، تخمه، آحیل و شیرینی و ... چقدر هزینه می کنید؟

این تنقلات را من دو قسمت می کنم: یکی تنقلات خاص بچه هاست که مثل پول توجیبی آنهاست. البته پول به خودشان نمی دهیم بلکه با آن برایشان تنقلات تهیه می کنیم که هم کنترل شده مصرف کنند وهم اینکه نیازشان نیز برطرف شود. به طور متوسط روزانه تهیه تنقلاتشان از 60 تا 100 تومان خرج برمی دارد.

روزانه؟

بله، یعنی ماهی سه هزار تومان هزینۀ تنقلات بچه ها می شود. ببینید یک بسته پاستیل 50 تومانی را دوبچه در عرض دو دقیقه تمام می کنند. بچه ها که مهلت نمی دهند. یا یک بسته بیسکویت دیجستیو که از بقیه بهتر است 25 تا 30 تومان قیمت دارد که باید دو قسمتش کنید که هر دو مدرسه ببرند و بخورند. بعد بستنی...

زن: بچه ها قبول نمی کنند که یک بسته بیسکویت را باز کنیم تا هر کدام نصفش را ببرند.

مرد: الان اگر بخواهیم یک شکلات کاکائویی مطمئن بخریم باید از آن وارداتی ها بخریم که قیمت هایش بسیار متغیر است. یا آدامس- که البته ما سعی می کنیم بچه ها کمتر آدامس بخورند – که پنج تومان کمتر نیست. سرشکن که حساب کنیم همان روزی 60 تا 100 تومان می شود.

نوشابه و شیرینی را ماهمیشه مصرف نمی کنیم. تهیۀ آنها بسته به آمدن مهمان و پذیرایی است و الا عادت روزانۀ غذایی ما استفاده از نوشابه نیست.

یعنی برای هر مهمانی خانوادگی لزوما" شیرینی و نوشابه می خرید؟

لزوما" نه، اما اگر از شهرستان برایمان مهمان بیاید یا همکارم برای اولین بار بخواهد به منزل ما بیاید نوشابه و شیرینی تهیه می کنیم. مجموعا" در ماه دو کیلو شیرینی می خریم که دو تا چهار صد تومان می شود  هشت صد تومان، سه بار هم فرض کنید نوشایه بخریم هر دفعه ده تا که بشود 30 تا 20 تومان، 600 تومان، روی هم شیرینی و نوشابه در ماه 1400، 1500 تومان هزینه می برد.

غذاهای آماده مثل سوسیس و کالباس هم مصرف می کنید؟

بله، البته به طورمستمر در برنامۀ غذایی مان نیست. اما اگر بچه ها هوس کنند یا روزی همسرم بگوید که حوصلۀ آشپزی ندارد، سوسیس و کالباس می گیریم اما در ماه از یک یا حداکثر دو وعده بیشتر نمی شود، هر بار هم نیم کیلو می گیریم.

آیا بیرون از منزل غذا می خورید، غذای گرم در رستوران یا ساندویچ؟

ماهی یک دفعه پیش می آید. بچه ها بیشتر دوست دارند پیتزا و همبرگر استفاده کنند ولی خوردن غذاهای گرم مثل چلوکباب و این ها بیرون از منزل چهار ماه یا شش ماه یک دفعه ممکن است پیش بیاید که اصلا" نمی شود آن را در برنامه آورد. ولی ماهی یک دفعه پارکی، جایی می رویم وموقع برگشتن معمولا" بچه ها پیتزا یا ساندویچ می خورند. ماهی یک دفعه حتما" داریم.

آیا بیرون از منزل آب میوه یا نوشابه می خورید؟

آب میوه، بله. اگر دوهفته یک بار، یا ده روز یک بار بیرون برویم یک شیرموزی، آب میوه ای به بچه ها می دهیم.

هزینۀ ساندویچ و آب میوه در ماه چقدر می شود؟

ساندویچ یا پیتزا حدود 800 تومان. آب میوه را هم اگر سه بار در ماه حساب کنید سه تا 300 تومان حدود هزار تومان می شود. روی هم دو هزار تومان در ماه درمی آید.

هر ماه این هزینه را دارید؟

بله، به طور متوسط داریم.

سینما می روید؟

سینما رفتن برای ما می شود  گفت دو صورت دارد: یکی اینکه از طرف اداره برای ما به شکل سهمیه ای بلیت های مخصوص به تعداد افراد خانواده تهیه می کنند. به نحوی که بلیت 70 تومانی سینما برای ما 20 تومان درمی آید که خیلی ارزان تر است. یعنی ما چهار نفری به جای 280 تومان فقط 80 تومان می دهیم و به سینما می رویم.

این بلیت ها را چند وقت یک بار به شما می دهند؟

 هر ماه تعدادی به قسمت ما می دهند ولی هر نفر در ماه بیشتر از دوبار نمی تواند از آن بلیت ها استفاده کند. برای ما می شود هشت تا بلیت در ماه. البته همیشگی نیست. گاهی یک ماه هست و ماه بعد ممکن است نباشد. البته هر سینمایی را نمی توانیم با این بلیت ها برویم. چهار، پنج سینما برای ما تعیین کرده اند که اکثرشان سینماهای خوب تهران هستند. البته زمان اعتبار این بلیت ها محدود است. مثلا" اگر این ماه نتوانیم استفاده کنیم ماه دیگر نمی شود. حالت دوم وقتی است که این بلیت ها در اختیارمان نباشد و فیلم واقعا" خوبی – که همه می گویند دیدنی هست و در نقد فیلم ها هم از آن تعریف می کنند – بیاورند مثل از " کرخه تا راین " یا " روز فرشته " که سعی می کنیم هر طور شده بچه ها را ببریم. بنابراین به طور متوسط ماهی یک بار بچه ها را سینما می بریم چه با استفاده از بلیت های مخصوص و چه آزاد. مگر اینکه سینماها فیلم خوب نشان ندهند که نمی رویم. اگر معدل این دو حالت سینما رفتن ما حسالب کنید در ماه حدود300 تا 400 تومان، پول بلیتش است و اگر 200 تومان هم کنارش برای شکلات و آب میوه ای استفاده کنیم چیزی حدود 500 تومان هزینۀ سینمای ما در ماه می شود.

آیا سینما رفتن شما به فصل بستگی ندارد که تابستان بیشتر و زمستان کمتر شود؟

نه، این طور نیست. به عنوان یک برنامۀ صرفا تابستانی یا یک سرگرمی زمستانی آن را در نظر نگرفته ایم. جدا" به خود فیلم نگاه می کنیم که خوب باشد.  

هزینۀ پوشاک خانواده تان در ماه چقدر می شود؟

پوشاک را می شود دو دسته کرد: یکی پوشاک زیر یعنی لباس های راحتی که در منزل استفاده می شوند و دوم پوشاکی است که بیرون از منزل از آنها استفاده می کنیم. ما این دسته پوشاک را معمولا" دو یا سه بار در سال تهیه می کنیم و ماهانه آنها را نمی خریم.

زن: پوشاک راحتی را هم ماهانه نمی گیریم. مثلا" اول هر فصلی برای بچه ها دو دست بلوز و شلوار می گیریم تا در خانه بپوشند. برای بیرون هر لباسی بخریم همان را برای عروسی ها هم استفاده می کنیم.

هزینه اش چقدر می شود؟

اگر هزینۀ فصلی ش را سرشکن کنیم بهتر است. وضع پوشاک را که می دانید. خیلی گران شده است. یک دست لباس بچه گانه یا یک شلوار 1500 تا دوهزار تومان وبلوز 600 تا 900 تومان است. البته بستگی به اندازه های بچه گانه و بزرگسال هم دارد. ما شب عید از 15 تا 20 هزار تومان هزینۀ پوشاک مان می شود. اول مهر ماه هم همین حدود باید برای پوشاک هزینه کنیم. حالا این دو تا 15 هزار یا 20 هزار تومان - 30  تا 40 هزار تومان – را باید به 12 ماه تقسیم کنیم تا سرشکن شود چون من که یک دفعه نمی توانم 20 هزار تومان از حقوق یک ماهم را برای این کار بگذارم. آن وقت برای بقیۀ موارد کم می آوریم. پس به طور سرشکن هزینۀ پوشاک ما در ماه 1500 تا دو هزار تومان می شود. این را هم بگویم که ما همیشه سعی می کنیم قبل از شروع هر فصلی پوشاک مورد نیازمان راتهیه کنیم تا به گیرودار شلوغی و گرانی نیفتیم. نمایشگاه های عرضۀ مستقیم کالا که دو سه سال است شروع به کار کرده اند در این مورد برای ما خیلی کمک هستند. حالا منظورم این نیست که خرید از این نمایشگاه ها خیلی ارزان تر از بیرون درمی آید. ولی خب باز بالاخره حدود چهار، پنج هزار تومان در جمع به نفع ما می شود.

شما که پس انداز ندارید هزینۀ این خرید های عمدۀ پوشاک دوبار در سال را از کجا تأمین می کنید؟

این حقیقتی است که می گویم ما همیشه منتظر هستیم که فرجی و گشایشی در پرداخت حقوق ما پیش بیاید. ما منبع دیگری نداریم. گاهی مابه التفاوت مزایا با توجه به تغییر قانون نظام هماهنگ پرداخت است، اصلاح حقوق است، مطالبات است، سالی یک بار حق پوشاک است. امسال برای حق پوشاک 10 تا 11 هزار تومان یکجا به ما می دهند که ما دیگر آن را برای هزینه های روزمرۀ زندگی استفاده نمی کنیم. آن را برای همین موارد نگه می داریم. به این دیگر نمی شود گفت پس انداز مستمر. پولی است که یک دفعه به ما داده شده. اگر هم این موارد نباشد واقعا" برای ما مشکل می شود مگر اینکه در همین هزینه های زندگی قناعت و صرفه جویی کنیم. البته تا حالا چنین وضعی برای ما پیش نیامده . معمولا" به داد ما رسیده شده است. شاید عیب بزرگ زندگی ما این باشد که ما خود را به صرفه جویی مکلف نکرده ایم. باید حق را گفت. ما برای صرفه جویی باید خودمان را مقید و مکلف کنیم که به چیزی بدهکاریم. آن چیز یک اتفاق است که می خواهد در آینده روی دهد. ما بابت این بدهکاری فرضی باید هر جور که می توانیم از گوشه و کنار زندگی بزنیم و صرفه جویی کنیم. اما حق قضیه این است که بگویم من تا به حال این فشار را روی زندگی خودمان نیاورده ام.

آیا در شرایط زندگی شما جایی برای تحمل فشار هست که بخواهید به این شکل پس انداز داشته باشید؟

نه، تا حالا که پیش نیامده یعنی فشار آوردیم ولی دیدیم نشد.

منظورم این است که آیا شما فکر می کنید در زندگی تان جایی پولی تلف می شود که قابل پس انداز کردن باشد؟

بله، مثلا" گاهی عروسی ای پیش می آید که می بینیم نسبت این عروسی به ما دور است و می توانیم نرویم. اگر رفتن به این عروسی را حذف کنیم حداقل سه تا چهار هزار تومان هزینه به نفع ما می شود. منظورم به این شکل است و گر نه در زندگی روزمرۀ ما دیگر چیزی نمی ماند که بخواهیم به خودمان فشار هم بیاوریم. به همین علت من در زندگی زیاد اصرار نمی کنم که از خورد و خوراک و پوشاک و مصرف روزانه کم کنیم تا پس انداز داشته باشیم. به جای آن اگر زمانی وامی پیش بیاید که ببینم قسطش کم است وفشار به زندگی نمی آورد می گیرم تا برای هزینه های ضروری نگه داریم.

اگر چنین وامی گیرتان بیاید که قسطش ماهی 1000 تا 1500 تومان باشد، کدام هزینۀ زندگی تان را کم می کنید تا بتوانید این قسط را بدهید؟

روی همه سرشکن می شود . مثلا" پوشاک، اگر من یا همسرم لباس جدیدی نیاز داشته باشیم می گوییم چند ماه از همان قبلی استفاده کنیم تا کمی جلوتر برویم. اگر کفش کهنه شده باشد با واکس و وصله پینه نگهش می داریم. چند ماهی کشش می دهیم تا هزینه های مان کاهش پیدا کند. روی غذا، مثلا"به همسرم می گویم برای فلان مهمانی که می خواستیم مرغ بپزیم به جای مرغ، کوکو و باقلاپلو درست کن. روی هزینۀ تنقلات بچه ها هم تأثیر می گذارد. این تأثیرها بسته به مبلغی است که باید روی تمام هزینه ها سرشکن شود.

هزینۀ تعمیر وسایل منزل تان آن قدر می شود که مجبور شوید آن را روی بقیه سرشکن کنید؟

تعمیر دوشکل دارد: جزئی و اساسی، تعمیرات جزئی را هر چه باشد سعی می کنم خودم انجام دهم. مثلا" تعمیر رادیو، یا تعویض تسمۀ کولر را که با خرید یک قطعه از بیرون و مختصری استفاده از آچار و ابزار انجام شدنی است خودم می کنم. برای تعمیرات اساسی که وسیلۀ عمده ای نیاز دارد از تعمیرگاه مجاز استفاده می کنیم. البته ما سعی می کنیم از وسایل به نحوی استفاده کنیم که این مسئله پیش نیاید. یعنی بی احتیاطی ها و سهل انگاری هایی که ممکن است باعث خراب شدن یا سوختن وسیله شود را به صفر رسانده ایم. مثل سقوط اجسام بخصوص لوازم برقی و بازماندن در یخچال. مثلا" قدیم که برق تند تند می رفت ما بلافاصله یخچال را از برق خارج می کردیم. اما تعمیرات استهلاکی هم داریم، وقتی وسیله ای مستهلک می شود و نیاز به تعمیر پیدا می کند، خب مقداری هزینه برمی دارد که آن را درخرج های روزانه پیش بینی نمی کنیم. هر وقت هم پیش بیاید باید از همان هزینه ها ی ماهیانه بزنیم و استفاده کنیم.

چه وسایل برقی ای در منزل دارید؟

یک رادیو ضبط داریم که آن را به قیمت 40 هزار تومان اوایل امسال خریدیم و هزینۀ خریدش را هم از محل مابه التفاوت مزایای پارسال و مانده وامی که قبلا" گرفته بودیم، تأمین کردیم. که خوب شد خریدیم چون حالا قیمتش بالای 60، 70 هزار تومان است.

یک تلویزیون رنگی 14 اینچ داریم که سه چهار سال پیش آن را قسطی خریده ایم. جارو برقی را هم دو سه سال است قسطی گرفته ایم. چرخ گوشت و پلوپز هم داریم که جزو جهاز همسرم بوده است.

لباسشویی را هم پارسال قسطی خریدید؟

نه از پولی که برادرم برایم فرستاده بود و وامی که خودم گرفته بودم، مقداری باقی مانده بود. یک خورده هم از این ور و آن ور جمع و جور کردیم وتوانستیم با 68 هزار تومان آن را بخریم. البته الان خیلی گران شده است. بهمن و اسفند پارسال یک موجی آمد که لوازم خانگی در بازار کم شد و گران. ما ماشین لباس شویی مان را شهریور پارسال خریدیم قبل از اینکه این موج راه بیفتد. ما آن موقع با 68 هزار تومان، ماشین لباسشویی آ اِ گ گرفتیم. حالا ماشین لباسشویی ارج را بالای 110 تا 120 هزار تومان هم نمی دهند. موقع خریدن آن سر قیمتش با فروشنده بحث داشتیم و دودل بودیم که بخریم یا نه. حالا فروشنده که ما را در محل می بیند می گوید": یادتان هست دودل بودید. حالا حاضرید پسش بدهید!"

هنوز اقساط آنها را می دهید؟

تمام شده اند. نظام هماهنگ پرداخت که پیش آمد از 1/1/71 حساب کردند و من به سبب مدرک تحصیلی ای که داشتم مقداری طلبکار شدم که چون یکجا به ما دادند ما کمبودهای مان را با آن جبران کردیم. مثلا" یک تلویزیون سیاه و سفید فیلیپس داشتیم که خراب شده بود و خیلی اذیت مون می کرد. آفتابه خرج لحیم شده بود. آن را چهار هزار تومان از ما برداشتند. با این پول ومقداری از همان پولی که یکجا به ما دادند، پیش قسط تلویزیون رنگی را دادیم وبعد با ماهی سه چهار هزار تومان قسطش را پرداختیم.

نمی خواهید ادامۀ تحصیل بدهید؟

چرا، یک مرحله شروع کردم که وارد رشتۀ فوق لیسانس علوم سیاسی دانشگاه آزاد بشوم. سهمیه ای بود برای دورۀ پیش دانشگاهی که ده هزار تومان هزینه اش می شد. آن را جور کردم، دادم و در کلاس هایش شرکت کردم ولی بعد به ما گفتند که هر ترم این رشتۀ دانشگاه آزاد فلان قدر پول می خواهد. دیدم هیچ راهی برای تأمین آن ندارم. گفتم فعلا" زندگیم یک خرده سر و سامان بگیرد بعدا" شاید بتوانم از سهمیۀ بورسیۀ دانشگاه های دولتی استفاده کنم. دانشگاه آزاد که اصلا" نمی توانم بروم.

هزینۀ تحصیل بچه ها از شهریه، دفتر، مداد و ...چقدر می شود؟

لوازم التحریر را همان اول مهر می گیریم. ایاب و ذهاب هم ندارند چون مدرسه شان نزدیک منزل است. مدرسۀ هر دو دولتی است البته فشار شدیدی به آنها می آید چون کلاس ها کوچک است و در هر نیمکت سه نفری می نشینند. فشرده است. امکانات کمک آموزشی شان کم است. دوست داشتیم محیط راحت تر و سالم تری برای بچه ها فراهم می شد ولی خب، وضع زندگی مان اجازه نمی دهد. مدرسه های آنها به اسم شهریه چیزی نمی گیرند ولی الان هیچ مدرسه ای نیست که به انحاء مختلف پول نگیرد. البته نمی توان به آنها انتقاد کرد. من استقبال هم می کنم چون می دانم مشکلات اقتصادی وجود دارد. هزینۀ لوازم التحریر هم چون هر دو، دورۀ ابتدایی هستند زیاد فشار نمی آورد. مداد زیاد مصرف می کنند. در مورد دفترهای شان هم ما دقت می کنیم که ورق شان را پاره نکنند تا حرام نشود.

زن: امسال دفتر نخریدیم. چند سال از طرف اداره دفتر می دادند. من آنها را جمع کرده ام و حالا استفاده می کنند.

مرد: اداره یک سیستم شرکت تعاونی دارد که وسایلی که تهیه می کند قیمتش مقداری از بیرون مناسب تر است. پدر خانمم هم که از این وسایل می گیرد چون به دردش نمی خورد به ما می دهد. ما در هر چیز نهایت صرفه جویی را می کنیم. امسال برای پسرمان چون اولین سال مدرسه اش بود یک کیف برزنتی خریدیم 600 یا هزار تومان. دخترمان همان کیف پارسالش را استفاده می کند. در کنار دفترهایی که داشتیم یک دفعه حدود هزار تومان هم اول مهر دفتر گرفتم که در طول سال لنگ نمانند.

مسافرت می روید؟

من اهل مشهد هستم و پدر و مادر و بستگانم در آنجا زندگی می کنند. همسرم اهل تهران است. هر دوسال یک دفعه - به علت شرایط کاریم – ده روز برای زیارت و دیدن اقوام به مشهد می رویم.

مسافرتی که خانۀ اقوام نروید، ندارید؟

به این شکل که خودمان اصفهان، شیراز و ... بخواهیم برویم، نداریم. از طرف محل کار من پلاژهایی در شمال تهیه شده که اگر سهمیه به ما برسد یا قرعه کشی کنند و به نام ما بیفتد، می رویم. البته خیلی دیر به دیر پیش می آید و اصلا" نمی شود رویش برنامه ریزی کرد.

تا حالا برای شما پیش آمده؟

بله، در این مدت شش، هفت سالی که در تهران هستیم دو بار از آن استفاده کرده ایم. هزینه اش هم برای یک هفتۀ کامل با خانواده چند سال قبل که رفتیم سه هزار تومان و امسال تابستان هفت هزار و خورده اش درآمد. هزینۀ خورد و خوراک و وسیلۀ تردد به شهر و استفاده از تمام امکانات موجود در آنجا با همین مبلغ حساب می شود.

هزینۀ سفرتان به مشهد چقدر می شود؟

زیاد، ما امسال به مشهد نرفتیم. برای سال دیگر که می خواهیم برویم باید از همین حالا به فکر باشیم.

برای سوغاتی؟

نه، سوغاتی نمی بریم خودمان سوغات هستیم! تهران که سوغاتی ندارد. از مشهد هم که برمی گردیم خریدمان خیلی جزئی است. قابل طرح نیست. فقط من به علت وضعیت کارم چون مرخصی کمی دارم تلاش می کنم که چون ماشین شخصی ندارم برای رفت و برگشت از هواپیما استفاده کنم که دو روز مرخصیم، که محدود است، در راه تلف نشود. برای هزینۀ بلیت هواپیما هم اگر بتوانم از سهمیۀ دولتی محل کارم استفاده کنم نیم بها برایمان تمام می شود، زمانی که سهمیه نباشد آزاد می گیریم. اگر سال دیگر بخواهیم آزاد بلیت بگیریم با این نرخ های جدید هواپیمایی نمی دانم چه جوری هزینه اش را جمع و جور کنم. تا پارسال که ما می رفتیم نرخ ها پایین بود. البته بچه ها هم کوچک تر بودند و نرخ بلیت شان فرق می کرد. تا قبل از اینکه بچه ها مدرسه ای بشوند بهتر می توانستیم از سهمیۀ دولتی استفاده کنیم چون در ماه های تحصیلی تقاضا برای سهمیۀ دولتی کم می شود بیشتر می توان از آن استفاده کرد ولی حالا فقط تابستان ها می توانیم برویم که حجم تقاضاها زیاد است.

هزینۀ ایاب و ذهاب روزانه تان چقدر می شود؟

خانم که خانه دار است و ایاب و ذهاب ندارد و خودم برای کار صبحم از سرویس استفاده می کنم و برای رفتن به محل کار دومم با استفاده از سرویس های کارکنان که برای برگشت به منزل پرسنل هست، در مسیری نزدیک محل کار دومم پیاده می شوم و بقیه اش را پیاده می روم. ولی شب بعد از تمام شدن کار دومم برای برگشت به منزل از تاکسی و اتوبوس استفاده می کنم که به طور متوسط هر شب 50 تومان می شود. البته کار دومم هر روز نیست. پنجشنبه و جمعه تعطیل است، دوشنبه ها را هم خودم تعطیل کرده ام؛ خدودا" 18 تا 20 روز در ماه می شود.

شوینده ها مثل صابون، پودر دست و ماشین، شامپو و خمیر دندان چقدر در ماه برای شما هزینه برمی دارد؟

زن: هفته ای یک قالب صابون، ماهی یک شامپو و دو پودر ماشین و هر 15 روز یک بار یک تیوپ خمیر دندان استفاده می کنیم که از تعاونی های اداره یا محل به صورت کلی می خریم.

بیشتر از تعاونی ها خرید می کنید؟

زن: بله، ما جنس گران نمی خریم. خواربار فرشی های محل هم چند نوع هستند: یکی گران می فروشد، یکی با خداست ارزان تر می فرشد. ما اینها را می شناسیم و از آنها بیشتر خرید می کنیم.

مرد: یعنی کسی که منصف تر است، پودر اخیرا" خیلی روی ما فشار آورد. مثلا" ناچار شدیم پودر دستی 90 تومانی را 130 تومان بخریم. نیاز داشتیم. این فشار است، 90 تا 130، یعنی 40 تومان اضافه تر برای یک پودر رختشویی.

هزینۀ بیماری های احتمالی و ویزیت پزشک خانوادۀ شما در ماه چقدر می شود؟

بیماری عمده تا حالا نداشته ایم. در مورد بیماری ها ی جزئی هم ما بیشتر پیشگیری داریم تا درمان، یعنی وقتی هوا سرد می شود جدا"مواظبیم که بچه ها سرما نخورند. اگر هم احیانا" سرما خوردند چون بیمه هستیم معمولا" به پزشکان طرف قرارداد بیمه مان مراجعه می کنیم. تا حالا دکتر آزاد نرفته ایم.

اگر خدای ناکرده مورد حادی پیش بیاید چه می کنید؟
باید از مساعده یا وام اضطراری که همان مساعده است استفاده کنیم. مساعده مثل وامی است که باید یکجا پس داده شود. آن را قسط بندی نمی کنند. اگر چنین موردی برای مان پیش بیاید باید به هزینه های روزمره فشار بیاوریم تا به هر شکلی شده آن را فراهم کنیم. البته شرایط هر مساعده ای به مبلغش و فوریت بازپرداختش بستگی دارد. گاهی مساعده را دو ماهه باید پس داد، گاهی 15 روزه.

در چنین مواقعی پول قرض نمی گیرید؟

اخلاقم جوری نیست که از کسی قرض بگیرم. گاهی که واقعا" شرایط مان حساس و وخیم باشد – مثل سال های بین 65 تا 70 که تا حدی به زندگی مان فشار می آمد – طلای همسرم را می فروشیم و از پول آن استفاده می کنیم. به خاطر اینکه من مجبور نشوم از کسی پول قرض کنم. اصلا" این کار در ذات من نیست.

موارد دیگری مثل عروسی اقوام نزدیک که باید کادویی تهیه کنیم، اولا" سعی می کنیم زیاد هزینه برندارد یعنی برای خرید آن تجملات و چشم و هم چشمی در بین نباشد. این را برای خودمان یک تبلیغ در نظر گرفته ایم و به اقوام م می گوییم که همین طور عمل کنند. حالا اگر هزینۀ خرید یک کادو را نتوانیم با مساعده یا وام تأمین کنیم نهایتا" به سراغ یک قطعه طلای همسرم می رویم. به هر حال اول یک ممری برایش پیدا می کنیم بعد غصۀ آن را می خوریم.

هزینۀ سوخت، آب و برق چقدر می شود؟

سوخت اینجا گاز شهری است. کلا" هر سه ماه یک بار 500 تا 600 تومان هزینۀ آب، برق وگاز ما می شود.

آیا قند و شکر و روغنی که با کوپن های شهری اعلام می شود برای مصرف شما کافی است؟

قند و شکر چون پر جمعیت نیستیم، کم نمی آوریم ولی آن مقدار روغنی که با کوپن می دهند برای ما کافی نیست.

زن: گاهی تعاونی اداره پنج، شش کیلو روغن به ما می دهد که خب تا حدی از نظر روغن جلو می افتیم. غیر از آن، کمبودمان را از تعاونی های محل تأمین می کنیم. هیچ وقت روغن آزاد نمی خریم.

من سؤال دیگری ندارم، اگر شما موردی دارید بگویید.

من می خواهم بگویم اگر هر خانواری اقلام مورد نیازش را به اندازه مصرفش تهیه کند جلوی سوء استفاده سودجویان گرفته می شود و صف ها هم از بین می رود. بعضی مواد خوراکی مثل میوه را نمی شود یک ماهه تهیه کرد. باید یک هفته ای آنها را مصرف کرد و گر نه خراب می شوند. اما اقلامی مانند قند و شکر، روغن و حبوبات و ... را می شود ماهانه خرید. یکی از دلایلی که باعث سودجویی کاسب ها می شود همین خرید بیشتر از مصرف و نیاز گروهی از مردم است. این مسئلۀ خیلی مهمی است که دلایل مختلفی هم دارد. چشم مردم از این وضعیت تورم ترسیده و به همین خاطر بیش از نیازشان اجناس را در منزل نگه می دارند. گروهی درآمدشان کم است و برای تأمین زندگی شان کفایت نمی کند. آن وقت برای اینکه در زندگی شان یک تضمینی ایجاد کنند وفشاری را که به زندگی شان وارد می شود کاهش دهند در هر صفی می ایستند تا اجناس را – اگر چه بیش از مصرف آن مقطع زمانی زندگی شان – با قیمت مناسب تر بخرند. وقتی در صف ها خانمم با زنان و خودم، با مردان صحبت می کنیم همه می گویند از بالا رفتن قیمت ها و جمع شدن ناگهانی اجناس از مغازه ها و احتکار وتخلیۀ بازار می ترسند.

این فرهنگ بعد از جنگ هم متأسفانه اثر منفی روی افکار مردم گذاشته است. بعد از هشت سال جنگ، مردم یک خرده آرامش، آسایش و رفاه بیشتری طلب می کنند. می گویند حالا که جنگ نیست باید آسایش باشد. از آن طرف هم هول و ولای ارزاق را دارند. ما در زندگی خودمان جلوی آنها را گرفتیم و نگذاشتیم خریدن بیش از حد اقلام مورد نیاز تأثیر منفی روی ما بگذارد و  ساعت ها وقت مان را در صف ها تلف کند. مثلا" اگر همسرم روزی به من بگوید دو خیابان آن طرف تر شکر کیلویی 90 تومان می دهند، برو بگیر اول از او می پرسم چقدر شکر داریم. مثلا" می گوید مصرف یک ماه را داریم. می گویم خب خدا بزرگ است تا یک ماه دیگر شاید تعاونی خودمان شکر بیاورد.

چطور ما انتظار داریم کاسب به سود متعادل تری قانع شود، کارخانه دار تولیداتش را بیشتر به قیمت دولتی به مغازه ها عرصه کند تا خصوصی، تا مردم راحت تر زندگی کنند، پس ما هم به عنوان مصرف کننده – که مهمترین و مؤثرترین عامل است – تا حدی کمک کنیم تا شرایط بهتر شود. یک راه کمک ما این است که فقط به اندازۀ مصرف مان جنس بخریم. به این ترتیب به نظر من یک تعدیلی در تمام جاها پیش می آید و با کم شدن صف ها، دست دلال ها و واسطه ها هم کوتاه می شود. این بسیار مهم است.


تاریخ و محل چاپ : 28 آبان ماه سال 1373 در صفحه های گزارش مجلۀ زن روز   

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.