پشت چهره ها

گفت و گو با مردم کوچه و خیابان

پشت چهره ها

گفت و گو با مردم کوچه و خیابان

جوان 27 ساله ای که کار پدرش را ادامه می دهد

شرایط رو برای جوونا آسون کنن

 

می­ خواستم با آقایی که شغلش کرایه دادن ظروف برای جشن­ ها و مهمانی­ هاست صحبت کنم. روزی که به محل کارش رفتم پشت میزش نبود. روی در شیشه­ ای برگه­ ای با یک شماره تلفن همراه چسبانده بود که اگر در قفل بود با آن شماره تماس گرفته شود. تماس گرفتم. گفت تا 20 دقیقۀ دیگر خودش را می­ رساند.


***

وقتی شنید می ­خواهم با او در مورد کار و زندگی­ اش برای روزنامه صحبت کنم تعجب کرد. فکر کرده بود من هم مثل بقیۀ مشتری ­هایش ظرف برای کرایه می­ خواهم. برایش گفتم هدفم این است که مردم با خواندن این گفت و گوها با زندگی هم­ شهری ­هایشان آشنا شوند. بدانند دیگران چه تجربه ­هایی در زندگی به دست آورده­ اند، دنیا را چطور می ­بینند و چه آمال و آرزوهایی دارند.

این را هم بنویسم که من هم با دیدن او تعجب کردم. چون برای این کار خیلی جوان بود.

 به شغل خودتون چی می ­گین؟

خدمات مجالس یا ظروف کرایۀ خالی.

چه ظرف ­هایی دارین؟

همه چیز؛ فرش، کولر، پنکه، حجله، بشقاب، قاشق و چنگال، لیوان، دیس، میز شام، سفرۀ عقد، فیلمبردار، پرسنل نورپردازی، دیگ، اکو، خلاصه همه چیز.

بجز مراسم عروسی و ختم مراجعین دیگری هم دارین؟

بله برای مراسم نامزدی و تولد هم مشتری داریم.

سفارش غذا هم قبول می ­کنین؟

غذا هم می­ دیم. در اصل به ما سفارش غذا می ­دن. ما از جاهایی که تهیۀ غذا دارن می­ گیریم و می ­دیم به مردم.

چند سالِ­ تونه؟

خودم 27 سال. ولی اینجا مالِ بابامه.

(انگار از حالت چهرۀ من متوجه شد یا شاید چون از دیگران هم شنیده بوده که برای این کار سنش کم است این توضیح را داد.)

پس با پدرتون کار می ­کنین؟

نه، داده دست من و داداشم.

پدرتون چند سالِ­ شونه؟

67 باید داشته باشه.

چند ساله پدرتون اینجا را داده دست شما و برادرتون؟

یک سال و نیم، دو ساله.

پدرتون چقدر تو این کار سابقه دارن؟

خود بابام 50 سال این کار رو کرده. پایه ­گذار این کار باباش بوده. پدر بزرگم.

می­ دونید پدر بزرگِ ­تون از چه سالی شروع کرده؟

نه.

تمام این 50 سال همین محل بودین؟

همیشه همین جا بودیم.

چقدر درآمد دارین، حدودی؟

درآمد؟ الان سه، چهار ساله خوابیده. داداشم که با منه زن و بچه داره. (خیلی خونسرد حرف می­ زند. حتی وقتی به درآمد پایین اشاره می ­کند هیچ حس حسرت یا تأسفی در چهره یا صدایش نیست.) 

 

شما ازدواج نکردین؟

نه. با این شرایط که نه. بعد می­ گن جوونا چرا زن نمی­ گیرن.

پس برادرتون که زن و بچه داره از نظر خرجی چه کار می­ کنه؟

وقتی درآمد خوب نیست چه کار کنه. مجبوره بسازه. ما هر چی درمیاد نصف می­ کنیم. مالیات را خودشون می­ نویسن، قیمت تعیین می­ کنن. تا می ­گیم درآمد نداره می ­گن اجاره بدین.

پس خرج زندگی پدرتون از کجا تأمین می­ شه؟

من با بابام اینام. من خرج بابام را می ­دم.

وقتی شما اینجا نیستین برادرتون جاتون نمیاد؟

الانم نشسته رو موتور با بچه ­اش داره مغازه رو نگاه می­ کنه. (بی­ اختیار به سمتی که اشاره می­ کند نگاه می­ کنم. برادرش را می ­بینم که در حال تماشای داخل مغازه با بچه­ اش بازی می­ کند.)

نگفتین حدودی چقدر درآمد دارین؟

ماهی نفری 500 ، 600. غیر از ماه رمضان، محرم و صفر. این سه ماه درآمد نداریم. پول آب و برق­ و هم از همین می ­دیم.

این مبلغ که به زندگی­ تون نمی ­رسه . چه کار می ­کنین؟

خدا بزرگه.

خونه غیر از شما بچه مجرد دیگه­ ای هست؟

من و داداشم.

از زندگی­ تون راضی هستین؟

خدا رو شکر،  آره. خیلی­ ها رو می­ بینیم که وضعِ ­شون از ما بدتره. صد هزار مرتبه شکر می­ کنیم. ما به جای اینکه بالا­دستی­ها رو نگاه کینم زیردستی­ ها رو نگاه می کنیم. اونا رو نگاه می­ کنیم می ­گیم خدا رو شکر.

دوست داشتین زندگی­ تون جور دیگه­ ای باشه؟

همین طوری خوبه. می ­خندد. محرم رو از ما نگیرن، چیزی نمی­ خواییم.

کار دیگه ­ای ندارین؟

نه. می­ گم که این کار خیلی خوب بود.

عروسی­ ها که زیاده شاید مراجعه به شما کم شده؟

تو تالارها مراسم می­ گیرن. مشتری­ های ما نسبت به چند سال پیش اُفت زیاد داشته. قبلا یه صندلی 10، 15 سال کار می ­کرد. همه راضی بودن. حالا هر دو، سه ماه یک بار مدل جدید میاد که خریدش هزینه می­ خواد. مثلا بشقابای مربع اومده. یه سینی سیلور، 160 هزار تومنه. دیس پایه ­دار دردار که درش نیم­ دایره باز می ­شه از 500 هزار تومن هست تا یه میلیون و دویست، سیصد. اگه بخواییم بخریم.

دیس پایه­ دار تو یه سال و نیم اخیر پنج مدل جدید درآورده. مشتری­ ها توقع دارن که ما همۀ مدلای جدیدو داشته باشیم. ولی ما تا پول مدل قدیمو درنیاریم که نمی­ تونیم مدل جدید بیاریم.

پس مشتری ­تون کم شده؟

آره دیگه. مثلا یکی شرکت خدمات مجالس می ­زنه. سفارش قبول می ­کنه؛ ظروفاشو از ما می ­گیره ، غذاشو از فلان تهیۀ غذا. بعد می­ کشه رو قیمت به مردم می ­ده.

برای مراسم خانوادگی خودتون از این ظرف­ ها می­ برین؟

نه. تو مراسم خودمون عادت داریم دو نوع غذا می ­خوریم. یکی کباب، یکی جوجه.

چه کبابی؟

خدمت شما بگم قدیمیا کوبیده خورن.

دیگه چه حرفی دوست دارین بگین؟

 فکر جوونا باشن. زندگی رو ارزون کنن. من اگه جای اینا بودم ایرانسل رو جمع می­ کردم. این ایرانسل دست این جامعه افتاده با قیمت پایین. همه میرن  تو اینترنت، چشم باز می ­کنه می­ بینه 30، 40 سالشه.

به همه می­ گن چرا زن نمی­ گیری؟ می­ گه حقوقم 500 هزار تومنه چطوری زن بگیرم. الان یه جوون با 500، 600 هزار نمی­ تونه زن بگیره بره سر خونه و زندگیش. شرایط رو برای جوونا آسون کنن. وام آسون­ تر بدن. ساختمون با تسهیلات کمتر به جوونا بدن. اون که پولداره، خب پول عروسی رو داره. 800 میلیون پول عروسی میده. ولی نمی ­گه اون جوون بدبختی که پول نداره با یکی ، دو میلیون می­ خواد عروسی بگیره چه کار کنه. همۀ جامعه که پولدار نیستن.

میریم تو مغازه می ­بینیم تلویزیون ال سی دی چهار میلیونه. خب پولدار می­ تونه بخره. جوونا که نمی ­تونن.

 

این گفت و گو در سال 1393 انجام شده و هنوز جایی چاپ نشده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.