تنیس یادم رفت ....
در دانشگاه به ما گفتند که باید یک واحد ورزش هم بگیریم. برای این واحد باید یک رشته ی ورزشی را انتخاب می کردم. من در رشته ی تنیس ثبت نام کردم چون تا آن موقع هیچ وقت فرصت و امکان شرکت در کلاس های تنیس را نداشتم. خب، باید همین جا این را هم بنویسم که از لحاظ فعالیت های ورزشی در ایران، رشته ی ورزشی خودم بسکتبال بود و در دبیرستان و دانشکده عضو تیم بسکتبال بودم. در دبیرستان با تیم های بسکتبال دبیرستان های دیگر مسابقه می دادیم و در دانشکده هم برای مسابقات استانی به شهرهای دیگر برای مسابقه سفر می کردیم. شنا هم می کردم و شاید دیگر موجبی نبود که به فکر یاد گرفتن رشته ی ورزشی دیگری بیفتم. از کلاس تنیس کجاها رفتم ...
برای من که هیچ وقت حتی راکت تنیس را دست نگرفته بودم شروع تمرین خیلی سخت بود. البته اینکه هفته ای چند ساعت کلاس ورزش داشتم و چقدر تنیس تمرین می کردم اصلا یادم نمانده. تصویری که مبهم در ذهنم مانده زمین بزرگ تنیس دانشگاه است که من در کنار دیگر دانشجویان به فاصله ی شاید دو متر در یک ردیف ایستاده ایم و یک کمک مربی در طرف دیگر تور با ما تنیس بازی می کند. مربی اصلی یا به اصطلاح سرمربی هم در سمت ما دانشجویان، از یک دانشجو به دانشجوی بعدی در حرکت بود تا اشتباهات مان را تذکر بدهد و جهت درست حرکت دست ها و پاها را به ما آموزش دهد.
ادامه مطلب ...