پشت چهره ها

گفت و گو با مردم کوچه و خیابان

پشت چهره ها

گفت و گو با مردم کوچه و خیابان

سفر اول به آمریکا

 

استخری در یک پارک جنگلی 


در شهر کوچک ما نزدیک دانشگاه پارک جنگلی ای بود زیبا و طبیعی. وقتی در آن قدم می زدیم و درختان قدیمی و پر شاخ و برگش را می دیدیم به من این احساس را می داد که در فضای طبیعتی خارج از شهر رفته ایم و قدم می زنیم. نه اینکه جایی باشی که با چند دقیقه پیاده روی برسی به دانشگاه و فضای سبز نگهداری شده ی آن.

اما این پارک جنگلی نزدیک شهر در میان درختان در هم تنیده با بوته های گیاهی گونه به گونه، امکانی را در خود داشت که آن را از هر جنگل طبیعی دیگری ممتایز می کرد. و این امتیاز، امکان شنا در استخری بود که در قسمتی از پارک ساخته شده بود که رودخانه ای در آن جریان داشت! 

استخری با ابعاد بزرگ که آب رودخانه از یک عرض آن وارد استخر می شد و بعد از طی طول استخر از عرض دیگر آن بیرون می رفت و به راهش در بستر رودخانه ادامه می داد. با خودش، آب جاری را به استخر می آورد و با آب ساکن در استخر آشنا می کرد با شیطنت آن را مواج می کرد و بعد با سرخوشی از استخر بیرون می رفت.  

 حس لذت شنا کردن در چنان استخری بعد از این همه سال در من باقی مانده است. ولی نمی توانم آن را با کلمات به خوبی توصیف کنم. انگار در بین آبی خروشان شنا می کنی که می خواهد تو را با خود ببرد و تو باید به سختی خودت را از حرکت آن جریان آب خارج کنی. آبی که لطافت آن بی حد بود و تو نمی خواستی که به سرعت از آن بگذری.

 لطف دیگر شنا در استخر آن پارک این بود که هر وقت برای شنا به پارک می رفتیم کسی در آب نبود. استخر در قرق ما بود. چون استخری طبیعی بود و خزه اینجا و آنجا روی دیواره های استخر خودنمایی می کرد.

من شنا را همیشه و در هر ساعت روز دوست دارم ولی ساعتی از روز است که از شنا در آن ساعت خیلی خیلی بیشتر از بقیه ی اوقات روز لذت می برم. آن هم ساعتی است در عصرها که روشنایی روز کم می شود تا اینکه آهسته آهسته خورشید غروب  کند.

خیلی خوش شانس بودم که آپارتمان دومی که با یک دانشجوی ایرانی دیگر اجاره کردیم در کنار محوطه ای که آپارتمان ها دور آن ساخته شده بود یک استخر کوچک هم داشت. و من هر روز که درس خواندنم اجازه می داد برای رفع خستگی نزدیک به غروب شنا می کردم. یک لطف دیگر شنا در زمان نزدیک به غروب این بود که هیچ کس دیگری در آن ساعت میل به شنا نداشت. در نتیجه همیشه در آب تنها بودم و این، لذت شنا را برای من دوچندان می کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد